مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
کاش من هم به لطف مذهب نور تـا مــقــام حــضــور مـیرفــتــم کـاش مــانـنـد یــار صــادقــتــان بـیامــان در تــنــور مـیرفــتــم عـلم عـالـم در اخـتـیـار شـماست جبر در این مسیـر حـیران است چـشـمهـایت طـبـیب و بـیـمارش یک جـهـان جـابر بن حیان است روز و شـب را رقـم بــزن آخـر ماه و خورشید در مُرکّب توست مـلـک لا هـوت را مـراد تـویـی آسـمـانهـا مـریـد مـذهب توست قـصـه تـکــرار مـیشـود یـعـنـی باز هـم در مـدیـنه عـاشق نیست کوچه در کوچه شهـر را گـشـتم هیچکـس با امـام، صـادق نیـست خـواب دیـدم که پـشـت پنجـرهها روبــروی بــقـــیـــع گــریـــانــم پــا بــه پــای کــبــوتــران حــرم در پــی آن مـــزار پــنــهــــانــم گـریه در گـریـه بـا خـودم گـفـتم جـان افـلاک پـشـت پنجرههاست آی مــردم! تــمــام هـسـتــی مــا در همین خاک پشت پنجرههاست |